به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛نوئل کارول (Noel Carroll) این کتاب را با عنوان اصلی «theories of art today» در سال 2000 منتشر کرده است. کتاب مجموعه مقالاتی از متفکران و نظریهپردازانی چون «بریس گات»، «رابرت استکر»، «جیمز اندرسون»، «جورج دیکی»، «جوزف مارگولیس» و«آرتور دانتو» است که هر مقاله منعکسکننده تلاشهایی بدیع در بررسی موضوعات مربوط به «تعریف هنر» است. به گفته کارول هیچ دیدگاه مشترکی بین مقالات وجود ندارد و حتی برخی نویسندگان به وضوح با بقیه اختلاف نظر دارند.
ترجمه این مقالات را گروهی متشکل از میترا آریا، محمدرضا امین، لیلا سادات حسینی، محمد روحانی، توران سعادتی، بهاره سعیدزاده، هاجر محمدنیا بر عهده داشتهاند. مترجمان این کتاب بهرغم تلاشی که در انتقال ساده و روان مباحث داشتهاند، توجهی به درج املای لاتین اسامی خاص و مفاهیم کلیدی مقالات نداشتهاند که این برای ترجمه یک نقص محسوب میشود.
عنوان فصول دوازدهگانه کتاب جز مقدمه کارول عبارتند از: «هنر؛ مفهومی خوشهای» (بریس گات – بهاره سعیدزاده)، «آیا تلاش برای تعریف هنر کار معقولی است؟» (رابرت استکر- ترجمه محمدرضا امین)، «مفاهیم زیباییشناسی هنر» (جیمز اندرسون – محمد روحانی)، «نظریه نهادی هنر» (جورج دیکی – محمدروحانی)، «روشهای متفاوت هستیشناسی آثار هنری» (جوزف مارگولیس – هاجر محمدنیا)، «هنر و معنا» (آرتور دانتو – محمدرضا امین)، «تعریفی پایدار از هنر» (مارشال مولدر ایتون – لیلا سادات حسینی)، «هنر:زندگی پس از مرگ؟» (جورج بیلی – میترا آریا)، «غفلتهای بارز در نظریههای سنتی هنر» (پگ زگلین برند – حمدرضا امین)، «هنر غیر غربی و تعریف هنر» (استفان دیویس – توران سعادتی)، «مفهوم هنر: ما و دیگران» (دنیس دوتون – میترا آریا)
کارول در مقدمه کتاب، در بیان مختصری از دلایل و انگیزههای تدوین چنین مجموعهای مینویسد: «از اوایل دهه 90 به بعد، جاذبه مسئله «هنر چیست؟» فروکش کرد. این پرسش دیگر موقعیت غالبی را که در نشریات دهه 70 یا 80 به خود اختصاص داده بود، نداشت. کتاب حاضر در چنین بستری شکل گرفته است. در این کتاب نظریات مهم چند نام بزرگ و پیشرو در مباحث جاری هنر را در کنار هم گرد آوردهام. خواننده علاوه بر مواجهه با اصلاح و تعدیلهایی در نگرشهای مختلف، با عناوین جدیدی از جمله نسبتهای میان «تعریف هنر» با هنر فمینیسم و هنر قومی روبرو میشود.»
کارول در این مقدمه مختصری از محتوای 11 مقاله کتاب را ارائه کرده است که گزیدهای از هر فصل را در زیر می خوانیم:
خصیصههای اثر هنری از نگاه بریس گات
فصل دوم: از نظر بریس گات مفهوم خوشهای عبارت است از مجموعه ای از معيارها، به طوري که اگر چیزی تمامی آها را دارا باشد، برای هنر بودنش کافی است. برخی از معیارهای كه از نظر او، اثر هنری باید داشته باشد عبارتند از: خصوصیات زیباییشناسانه پوزیتیو، بیانگری یک احساس، ایجاد چالش فکری، پیچیدگی ظاهری و قابلیت انتقال پیامهای پیچیده، عرضه کننده یک دیدگاه، تخیل خلاقانه، مهارت بالا و تعلق به یک سبک هنری رسمی.
فصل سوم: استکر در این فصل سوالی را مطرح میکند که مستقیما کانون بحث مجموعه حاضر را هدف گرفته است.او مدعی است امروزه در مورد عناصری که باید در هر گونه تعریف مناسبی از هنر گنجانده شوند، اتفاق نظری در حال ظهور است. از جمله این عناصر، رجوع به تاریخ و کارکرد هنر، رجوع به قصد و نیت هنرمند و رجوع به بافت نهادی عالم هنر هستند. در نتیجه به اعتقاد استکر تلاش برای تعریف هنر کار معقولی است.
فصل چهارم: از نظر جیمز اندرسون، کلید تعریف زیبای شناسانه هنر، نظریه ارجگذاری زیبایشناسانه است که به عقیده او وقتی اتفاق می افتد که کسی تجربه خود را از یک جسم یا عمل، دارای ارزش ذاتی بداند. اندرسون از مفهوم هنر، یکی مفهوم توصیفی و دیگری مفهوم ارزشیابی، که هر دو ماهیتا زیباشناسانه هستند، دفاع میکند، زیرا این دو بر پایه نظریه ارجگذاری زیباشناسانه استوارند.
اثر هنری؛ یک محصول فرهنگی یا طبیعی؟
فصل پنجم: جورج دیکی در این فصل بر آن است تا آنچه را به گفته خودش سوءتعبیرهایی قدیمی از «نظریه نهادی هنر» است، تصحیح کند. او پس از پاسخ به انتقادهای سرسختانه از نظریه نهادیاش، انتقادهای اخیر را به چالش می کشد و با پیشنهاد طبقهبندی نظریات هنری به نظریاتی که هنرآفرینی را یک فعالیت طبیعی می دانند و نظریاتی که آن را فعالیتی فرهنگی میپندارند، بحث خود را به پایان میرساند.
فصل ششم: نقطه محوری دیدگاه مارگولیس این است که تلاش برای برخورد تقلیلی با آثار هنری مانند اجسام فیزیکی اشتباه است، بلکه آثار هنری اجسامی برخاسته از فرهنگ هستند که ما ماهیت آثار هنری را در نسبت با اعمال و تجارب خود، به ویژه اعمال تفسیریمان، درک میکنیم. وی معتقد است ماهیت اجتماعی هنر، مستلزم نسبیگرایی یا حتی نسبیگرایی قاطعانه است.
فصل هفتم: آرای آرتور دانتو در کنار جورج دیکی و جوزف مارگولیس، در سیر تکاملی نظریه هنر در نیمه دوم قرن بیستم تاثیر بسزایی داشته است. او اثر هنری را با دو مشخصه تعریف میکند؛ اول «درباره چیزی است» و دوم «تجسمکننده معنای آن چیز است». تجسم در این متن به این معناست که اثرهنری بیانگر هر آن چیزی باشد که درباره آن است. دانتو در این فصل این نظریه را بازگو کرده و از دیدگاه خود در مقابل ایرادهای وارد شده به آن دفاع میکند.
اهمیت تاریخ و بافت اجتماعی در «تعریف هنر»
فصل هشتم: مارشا مولدر ایتون در این فصل که «تعریفی پایدار از هنر» نام دارد، نظریه قبلی خود را که در کتاب «تاملاتی درباره جعبه پرتقال و آوای گوزن» مورد بازنگری قرار میدهد و میگوید: چیزی هنر است اگر و فقط اگر ساختهای از دست بشر باشد و رفتار با آن به گونهای باشد که بوسیله آن توجه شخصی برخاسته از آن فرهنگ را به خصوصیات قابل توجه آن اثر هدایت کند.
فصل نهم: جورج بیلی هم مانند ایتون، از مسئولیت در قبال اثر هنری سخن میگوید. این فصل مستقیما به سنت درک اجتماعی از هنر می پردازد. از نظر بیلی یک اثر هنری کانون حقوق و مسئولیتهای خاصی است که درون بافت اجتماع شکل می گیرد. به گفته وی برای نقش هنر باید بردباری داشت و گفته میشود روایتهایی که این بردباری را تقویت کنند، دلایل درستی برای اذعان به حق هنر بر مخاطبان، شنوندگان و خوانندگان را دنبال کردهاند.
فصل دهم: زِگلین برَند در مخالفت با نظریاتی که بر اهمّیت تاریخ و بافت اجتماهی در تعریف هنر تاکید دارند، از نگاهی سخن به میان میآورد که خودش آن را «نظریه نامتعارف فمنیستی هنر» میخواند و نشان میدهد که گذشته تحت سلطه یک نگاه خاص بوده است و فرضیات جنسی و نژادی از همان ابتدا در عرصه زیباییشناسی فلسفی ریشه دوانده است.
«تعریف هنر» با نگاه به هنر غیر غربی و هنر خُرد
فصل یازدهم: استفان دیویس در این فصل به توصیف هنر غیر غربی میپردازد و با این توصیف به تشریح توانایی اروپاییان و آمریکاییان در به رسمیت شناختن هنر غیر غربی کمک میکند. دیویس معتقد به وجود نوعی زیباشناسی بینفرهنگی است که در خصوصیات زیباشناسانهای ریشه دارد که به طور کلی منفعت انسان را در نظر میگیرند. این منافع بینفرهنگی در مقابل تولیدات هنر متعالی فرهنگ عظیم به ظهور چیزی کمک میکند که هنر خُرد نامیده میشود.
فصل دوازدهم: دنیس دوتون معتقد است که نظریهپردازی درباره هنر باید به هنر قومی توجه کند. دوتون در این مقاله میگوید: معمولا وقتی گفته میشود یک فرهنگ دیگر، تعریفی متفاوت از تعریف ما از هنر دارد، به نوعی ادعا میشود که یک تعریف کاملا خطکشیشده و مشخص به لحاظ تاریخی وجود دارد که مختص «ما» است.»
نوئل کارول (Noel Carroll) فیلسوف، نظریهپرداز هنر و سینما و روزنامهنگار آمریکایی است که دکترای مطالعات سینمایی خود را در سال 1976 از دانشگاه نیویورک گرفته است. وی در حال حاضر استاد دانشگاه تمپل در فیلادلفیا است. او تاکنون بیش از 15 عنوان کتاب تالیف کرده است که «مسائل فلسفی نظریه کلاسیک فیلم»، «فیلمهای راز آمیز؛ هوسها و سفسطهها در نظریه فیلم معاصر»، «نظریهپردازی در باره تصویر متحرک»، «فلسفه هنرهای تودهای»، «تفسیر تصویرمتحرک»، «فلسفه هنر؛ دیباچه معاصر»، «فراسوی زیبایی شناسی؛ مقالات فلسفی» و «فلسفه فیلم و تصویر متحرک» عناوین برخی از این کتابها هستند.
کتاب «نظریههای معاصر هنر» در 413 صفحه و شمارگان 1000 نسخه با بهای 16 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات مدرسه اسلامی هنر در قم منتشر شده است. طراحی جلد کتاب را محمدهادی قادری بر عهده داشته است.
نظر شما